مسافرِ اشک

مسافرِ اشک

مسافر اشک هستم
از عشق سخن گویم
و او را بخوانم
تا لایق دیدار شوم...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

می خوام برات از بابا بگم.

خدا رو شکر حالش خوبه. همیشه یه مشت دارو همراهشه.

نگران نباش! فقط فشار خون داره، با یکم پیری زود رس که حاصل غم روزگاره،

چشماش کم سو شدن، گوشاش سنگین شدن، با همین سنّ پایین خیلی پیر شده...

با رفتنت خیلی تنها شد، حتی فرصت گریه پیدا نکرد،

چون نمی خواست کسی اشکاشو ببینه.

مادرم با رفتنت دوباره پیداش کردم؛ برای بودنِ باهاش جنگیدم و دوباره به دستش آوردم.

عاشقانه دوستش دارم و تمام زندگیم رو فداش می کنم.

عاشق چشماشم؛ زیباترین و معصومانه ترین نگاه دنیا رو داره!

دست هاش نشانِ افتخار داره. نشان جهاد در راه خدا.

دست هاشو می بوسم؛ چرا که جای بوسه ی پیامبره!

درسته!! پیر شده. اینو همه می گن!

ولی جوون ترین قلب دنیا رو داره؛ چرا که این قلب برای خوبی ها می تپه.

مادرم، برام دعا کن تا فرزند صالحی باشم براتون...

 

منو سپردی دست بابا

منم می سپارمت دست حضرت زهرا

چرا که خودش گفت:بهشت زیر پای مادران است.

 

  • مسافر اشک

اولین باری که پا به فضای مجازی گذاشتم در کلاس کامپیوتر بودم که فقط به جستجو در گوگل و سر زدن به برخی سایت ها محدود بود.

در روز های بعدی آموزش ساخت ایمیل در یاهو و چت کردن با مسنجر یاهو بود.

دنیای جدیدی که چندان باب میلم نبود و در همان کلاس ها باقی ماند.

گذر زمان مرا وارد وادی وبلاگ نویسی کرد. هر چند محدود اما لذت بخش...

حس جاری ساختن احساسات و عقایدت در صفحه ای که مخاطبان خودش را دارد...

کمی بعد شبکه ی اجتماعی فیس بوک مطرح شد.

از ابتدا نسبت به ورود به این شبکه ها تردید داشتم و هیچ گاه به آنجا قدم نگذاشتم.

بعدتر صدای پیام رسان هایی که امکان چت و تماس رایگان را فراهم می کرد گوش عالم را کر کرد که از وایبر شروع شد و به تلگرام ختم شد!

شاید کمتر کسی مثل من هیچ گاه در این پیام رسان ها وارد نشده باشد و شاید کمتر کسی مثل من، تعجب دور و بری ها را به دنبال داشته باشد. گاهی واکنش ها به عدم عضویتم در تلگرام به گونه ای بود که گویی نیروی گرانش زمین را انکار کرده ام! شاید هم منکر چرخش زمین به دور خورشید شده ام!

شاید باورش برای برخی سخت باشد ولی روزهای بدون تلگرام برایم مثل قبل سپری شد و مرا هیچ سونامی ای در بر نگرفت و هیچ بیماری ای به دلیل نداشتن تلگرام، مرا مبتلا نساخت!

در ابتدا به دلیل نیاز به ارسال فایل رایگان، به سراغ ایمیلم می رفتم

البته نه آن ایمیل یاهو (که بعدها به دلایل امنیتی مسدودش کردم)، بلکه ایمیلی ایرانی در میهن میل یا چی میل

بعدتر هم برای ارسال فایل، تماس و پیامک رایگان، به سراغ پیام رسان ها رفتم

البته نه تلگرام، بلکه پیام رسانی ایرانی به نام "سروش"

پیام رسانی که به دلیل ایرانی بودنش مرا مجذوب خودش کرد

و هرچند مخاطب چندانی در آن نداشتم ولی در آن وادی ماندم. آنجا با همه جا فرق داشت. تنها بودم ولی غریب نبودم!

حس اینکه سروش هم وطن من است، هم زبان من است... مرا روز به روز به این پیام رسان علاقه مندتر می کرد

با هر به روز رسانی، گویی اختراع جدیدی در سرزمینم به ثبت رسیده باشد مرا به وجد می آورد!

هرجا سخن از تلگرام بود، حمایت ها و تعریف های من از سروش به دنبالش بود

و به دنبال آن توهین ها و تحقیرهای عده ای که فقط امکانات تلگرام صهیونیستی را به رخ سروش ایرانی می کشیدند و مرا رنجیده خاطر می کردند.

روزها گذشت و می گذرد و باید بگویم شاید حال تلگرام این روزها بد باشد، چون به روزهای پایانی عمرش در ایران نزدیک شده است

و این موضوع به دلیل ناامن بودن و جاسوسی بودنش است که تمام کشورهای پیشرفته با تمام اقتدار از آن خداحافظی کردند

و اکنون زمان آن است که ایران هم مقتدرانه این تله ی مجازی را از خاکش بیرون کند.

شاید حال برخی از شماها هم به خاطر خبر فیلتر تلگرام در آینده ای نزدیک، خراب باشد!

ولی حال سروش هم چنان خوب است، چون به دست هم وطنان من و شما ساخته شده، چون به آینده امیدوار است

آینده ای که به دستان من و شما ساخته خواهد شد...

و حال من در سروش خوب است،

در کنار مهندسین ایرانی که وقتی خبر ناامن بودن تلگرام را شنیدند، با غیرت ایرانی دست به کار شدند و برای آسایش من و تو این نرم افزار ایرانی را ساختند.

من شما را به داشتن حال خوب در کنار هم وطنانمان دعوت می کنم

امید است دعوتم را بپذیرید و تا انتها حمایت کنیم از ایران و ایرانی...


https://soroush-app.ir/


در انتها جای بسی تشکر است از اپراتورهای ایرانسل و همراه اول که امکان استفاده رایگان از سروش را فراهم آوردند (لذت استفاده از سروش بدون نیاز به مصرف اینترنت)

  • مسافر اشک

امروز تمامی پست های وبلاگم رو مرور کردم

یه جورایی وبلاگ تکونی قبل عید داشتم

دلم برای اون روزهای وبلاگم خیلی تنگ شد...

وقتی که شبکه های اجتماعی راهی به زندگیم باز نکرده بودند و هیچ پیامرسانی عضو نبودم.

هر چند الان هم چندان نقشی در زندگیم ندارند (فقط پیامرسان ایرانی سروش رو عضوم، و شبکه های اجتماعی ایرانی لنزور و ویسگون، صرفا جهت نشر مقالات جبهه ی اقدام.) ولی متأسفانه به خوبی تونستند جای وبلاگ رو برام پر کنند!



دلم برای اون روزهایی تنگه که تلگرام نبود، آن زمانی که حتی وایبر هم نبود...

کاش زمان به عقب برگرده و امروزمون طور دیگه ای رقم بخوره... امروزمون روز بدون شبکه های به اصطلاح اجتماعی و پیامرسان ها باشه!

به نظرم روزهای وبلاگی خیلی زیباتر از روزهای تلگرامی بودند

  • مسافر اشک
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۲ مهر ۹۶ ، ۱۹:۳۶
  • مسافر اشک

سلام

امام عزیزم

همه می دونیم که جنگ نرمه و دشمن از طریق نفوذ فرهنگی، اسلام رو هدف گرفته و به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی ایرانه

و نمیشه نقش فضای مجازی رو برای تحقق این هدف دشمن نادیده گرفت.

ما جوانان دغدغه ی فرهنگی داریم، فرهنگ اسلامی که مورد هجوم افکار پلید دشمنان قرار گرفته. دغدغه ی ما، ما رو به سمت شبکه ی ملی اطلاعات کشوند. راه حلی که شما حکم آن را داده بودید(حکم راه اندازی شبکه ی ملی اطلاعات) ولی متأسفانه به خاطر وجود مهره های نفوذی دشمن، این حکم اجرا نشد.

ما مطالبه کردیم، پاسخی ندیدیم و به واقع عملکردی از شورای عالی فضای مجازی ندیدیم!

جنگ افزارهای صهیونیستی مثل تلگرام، اینستاگرام و ... تا منازل ما نفوذ کرده اند و در دستان فرزندانمان در حال اسارت دین و قتل عام فرهنگی هستند.

به مسئولین هشدار دادیم و باز هم هشدار میدیم که هرچه سریعتر به وظایف خود جهت راه اندازی شبکه ی ملی اطلاعات و فیلتر جاسوس افزارهای دشمن عمل کنند.

خواهش میکنم برای ما و برای مسیری که انتخاب کرده ایم دعا کنید...

در پناه حق سالم و سلامت باشید، سایه تون مستدام...


هیچ وقت دیدار حضرت عشق نصیبم نشده ولی رمضان امسال موقع دیدار با دانشجویان، تونستم نامه ی بالا رو از طریق سایت دفتر نشر آثار رهبر، براشون ارسال کنم. به امید آنکه ...

  • مسافر اشک