مسافرِ اشک

مسافرِ اشک

مسافر اشک هستم
از عشق سخن گویم
و او را بخوانم
تا لایق دیدار شوم...

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیس بوک» ثبت شده است

اولین باری که پا به فضای مجازی گذاشتم در کلاس کامپیوتر بودم که فقط به جستجو در گوگل و سر زدن به برخی سایت ها محدود بود.

در روز های بعدی آموزش ساخت ایمیل در یاهو و چت کردن با مسنجر یاهو بود.

دنیای جدیدی که چندان باب میلم نبود و در همان کلاس ها باقی ماند.

گذر زمان مرا وارد وادی وبلاگ نویسی کرد. هر چند محدود اما لذت بخش...

حس جاری ساختن احساسات و عقایدت در صفحه ای که مخاطبان خودش را دارد...

کمی بعد شبکه ی اجتماعی فیس بوک مطرح شد.

از ابتدا نسبت به ورود به این شبکه ها تردید داشتم و هیچ گاه به آنجا قدم نگذاشتم.

بعدتر صدای پیام رسان هایی که امکان چت و تماس رایگان را فراهم می کرد گوش عالم را کر کرد که از وایبر شروع شد و به تلگرام ختم شد!

شاید کمتر کسی مثل من هیچ گاه در این پیام رسان ها وارد نشده باشد و شاید کمتر کسی مثل من، تعجب دور و بری ها را به دنبال داشته باشد. گاهی واکنش ها به عدم عضویتم در تلگرام به گونه ای بود که گویی نیروی گرانش زمین را انکار کرده ام! شاید هم منکر چرخش زمین به دور خورشید شده ام!

شاید باورش برای برخی سخت باشد ولی روزهای بدون تلگرام برایم مثل قبل سپری شد و مرا هیچ سونامی ای در بر نگرفت و هیچ بیماری ای به دلیل نداشتن تلگرام، مرا مبتلا نساخت!

در ابتدا به دلیل نیاز به ارسال فایل رایگان، به سراغ ایمیلم می رفتم

البته نه آن ایمیل یاهو (که بعدها به دلایل امنیتی مسدودش کردم)، بلکه ایمیلی ایرانی در میهن میل یا چی میل

بعدتر هم برای ارسال فایل، تماس و پیامک رایگان، به سراغ پیام رسان ها رفتم

البته نه تلگرام، بلکه پیام رسانی ایرانی به نام "سروش"

پیام رسانی که به دلیل ایرانی بودنش مرا مجذوب خودش کرد

و هرچند مخاطب چندانی در آن نداشتم ولی در آن وادی ماندم. آنجا با همه جا فرق داشت. تنها بودم ولی غریب نبودم!

حس اینکه سروش هم وطن من است، هم زبان من است... مرا روز به روز به این پیام رسان علاقه مندتر می کرد

با هر به روز رسانی، گویی اختراع جدیدی در سرزمینم به ثبت رسیده باشد مرا به وجد می آورد!

هرجا سخن از تلگرام بود، حمایت ها و تعریف های من از سروش به دنبالش بود

و به دنبال آن توهین ها و تحقیرهای عده ای که فقط امکانات تلگرام صهیونیستی را به رخ سروش ایرانی می کشیدند و مرا رنجیده خاطر می کردند.

روزها گذشت و می گذرد و باید بگویم شاید حال تلگرام این روزها بد باشد، چون به روزهای پایانی عمرش در ایران نزدیک شده است

و این موضوع به دلیل ناامن بودن و جاسوسی بودنش است که تمام کشورهای پیشرفته با تمام اقتدار از آن خداحافظی کردند

و اکنون زمان آن است که ایران هم مقتدرانه این تله ی مجازی را از خاکش بیرون کند.

شاید حال برخی از شماها هم به خاطر خبر فیلتر تلگرام در آینده ای نزدیک، خراب باشد!

ولی حال سروش هم چنان خوب است، چون به دست هم وطنان من و شما ساخته شده، چون به آینده امیدوار است

آینده ای که به دستان من و شما ساخته خواهد شد...

و حال من در سروش خوب است،

در کنار مهندسین ایرانی که وقتی خبر ناامن بودن تلگرام را شنیدند، با غیرت ایرانی دست به کار شدند و برای آسایش من و تو این نرم افزار ایرانی را ساختند.

من شما را به داشتن حال خوب در کنار هم وطنانمان دعوت می کنم

امید است دعوتم را بپذیرید و تا انتها حمایت کنیم از ایران و ایرانی...


https://soroush-app.ir/


در انتها جای بسی تشکر است از اپراتورهای ایرانسل و همراه اول که امکان استفاده رایگان از سروش را فراهم آوردند (لذت استفاده از سروش بدون نیاز به مصرف اینترنت)

  • مسافر اشک

«کل یوم عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا»

 

در گودال های قتلگاه اینترنت، کمی آن طرف تر از نشانی تارنمای تو، حرامی بر سینه امامان نشسته و سر را از قفا می‌برد و غفلت من و تو امیدوارش کرده بازی شیطانی‌اش را دوباره ببَرد!

 


شیعیان به هوش، به گوش! حسین (ع) را شیعیانش کشتند!

و تو در لشکر شیطانی اگر در فیس بوکی عضو شده‌ای که در آن یزیدیان، گروه‌گروه برای پیشی گرفتن در تقدیم سر امام عاشورا (ع) به یزید خون‌آشام، رقابت می‌کنند…

و تو را پسر مرجانه باز فریب داده است اگر از ترس اینکه میلیون‌ها ایرانی عضو فلان شبکه اجتماعی هستند، عضویتت را ادامه می‌دهی؛ هان! این لشکر را تو و حلقه‌های دوستانت در گوگل پلاس ساخته‌اید! سپاه شام در کار نیست!

صدایی که می‌گوید کنار گودال قتلگاه بنشین و شهادت حسین (ع) را لایک بزن، صدای شیطان است…

امام (ع) محتاج لایک تو نیست، تشنه لبیک است…

اگر کسی به تو می‌گوید در سپاه یزید، هوادار حسین (ع) باش؛ آتش را در او جستجو کن! او در اسارت شیطان است…

و اکنون، در آخرین مجال، انگشت اشاره مقاله من سر امام را نشانت می‌دهد!

فرمان می دهم: حسینی باش!

نمی‌توانی پناهنده یزید و زیر چتر شیطان بزرگ باشی و علم حسینی (ع) را به دوش کشی.

عباس (ع) مردانه جنگید و امان دایی‌اش را نپذیرفت، مردانه جانبازی کرد و ننگ سیاست‌بازی را به دامان نخرید و مردانه شهید شد… این است راز جاودانه شدن باب‌الحوائج…

پس تو هم در اینترنت مردانه بایست، امثال فیس بوک، گوگل پلاس و توئیتر برای ما ساخته نشده‌اند… مگر در آن حوالی «بوی نینوا» را نمی‌شنوی؟

تو و اعتقاداتت آنجا غریب و غریبه‌اید… مگر نیزه‌های صیقل داده را نمی‌بینی که آماده‌اند سر اعتقادات تو را در شامِ زمان بگردانند؟

اینجا روز موعود است، روز عاشوراست!

و تو «اگر در صحنه نیستی هر کجا که می‌خواهی باش، چه به شراب نشسته باشی و چه به نماز ایستاده باشی هر دو یکی است»…

اما چه باید کرد؟

اگر اراده کنی تو هم می‌توانی چون مولایت مردانه در برابر انحراف، امر به معروف و نهی از منکر کنی و اجازه ندهی هم‌وطنانت در دام پایگاه‌های شیطان بزرگ گرفتار شوند.

از این به بعد یک مأموریت بزرگ حسینی داری: نجات انسان‌ها از دام های شیطان بزرگ…


 
منبع:http://www.598.ir/fa/news/179515

  • مسافر اشک